وقتی همه سرگرم دعوای سر کوچهای خودشان هستند، با ابهت و با وقار آن بالا میایستد و با نگاهی سرد بقیه را ورانداز میکند. وقتی مرسدس با بامو گلاویز میشود، وقتی لامبو با فراری سرشاخ میشود، وقتی فورد برای شِوی شمشیر میکشد، وقتی میتسو لج سوبا را درمیآورد یا وقتی رولزرویس برای بنتلی پشتچشم نازک میکند، مثل یک جنتلمن گوشهای میایستد و شلنگتخته اراذل همیشه مدعی را تماشا میکند. داریم درباره سدان پرچمدار آئودی صحبت میکنیم، آئودی S8. خودروی لوکس و اسپرتی که اگرچه با کسی سر جنگ ندارد ولی خیلیها را خون به جگر کرده است.
آئودی S8 از کجا آمد؟
از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان که آئودی بخش پرفورمنس S خود را بهعنوان یک پاسخ به M پاور بامو و AMG مرسدسبنز تأسیس کرد؛ یعنی ساخت مدلهای قویتر و سریعتر براساس نسخههای تولیدی. بنابراین داستان S8 هم نمیتواند جدا از A8 باشد. سدان لوکسی که از سال 1994 لقب پرچمدار شرکت را یدک میکشد. دیگر اظهر منالشمس است که بگوییم A8 همیشه یک پای رقابت با مرسدسبنز S کلاس و بامو سری 7 بوده است.
دو سال بعد از عرضه نسخه استاندارد، واحد S وارد بازی شد و S8 را رونمایی کرد. محصولی فوقالعاده که به محض رونمایی چشمها را باز کرد و دهانها را بست. آئودی S8 از مرسدسبنز S لوکستر از و سری 7 باواریاییها اسپرتتر بود. درخشش S8 در فیلم جذاب «رونین» تیر خلاصی بود که آئودی به قلب هموطنانش شلیک کرد.
نسل دوم S8 سال 2006 آمد. تا اینبار به لطف آن پیشرانه 10 سیلندر V شکل لامبورگینی گالاردو هیچ نفسکشی باقی نگذارد. اما سومین نسل یا همین چیزی که امروز سراغش رفتهایم، مدلی است که طبق قوانین سختگیرانه اتحادیه اروپا مجبور به استفاده از پیشرانه کمحجمتر شده بود. این ماجرا را در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد. این را هم بگوییم که این روزها احتمالاً آخرین روزهای نسل چهارم آئودی S8 را در بازار جهانی شاهد هستیم.
بررسی طراحی آئودی S8
سال 2003 وقتی هنوز اکثر خودروسازان بزرگ دنیا درگیر چراغهای هالوژن و نهایتاً توسعه لامپهای زنون بودند، آئودی با افسانهای به اسم R8 بر کرسی استادی بازی با LED نشست. شرکت از همان ابتدا با شاهکارهایش همه را وادار به احترام کرده بود. این ژن به سایر اعضای خانواده هم ارث رسید. یکیش همین S8. با اینکه سالها از تولید این خودرو میگذرد ولی ببینید چطور با زبان حال با شما حرف میزند. ببینید چشمهایش چطور طنازانه و گناهآلود به جلو خیره شدهاند. آن نوار خمیده LED و آن پرههای نورانیاش که ما را کشت. شما را نمیدانیم.
اگر گرفتار سبک طراحی چینیهای مدرن و کرهایهای تازهوارد هستید نه با این آئودی S8 و نه با هیچ آلمانی دیگری رابطه برقرار نمیکنید. این تجمل محض در اوج سادگی است. شاید هم سادگی محض در اوج تجمل. چه میدانیم. هرچه هست آئودی ما بدجوری دارد دلبری میکند.
در قسمت عقب سبک و سیاق سنتی شرکت را میبینیم. چیزی که در مدلهای S4 و S5 همسال هم دیده میشد. به آن نوار استیل سرتاسری که از منتهیالیه چراغها میآیند و به لبه در صندوق میرسند توجه کنید. این نوار استیل آن پایین در قسمت اگزوز هم دیده میشود. یادتان باشد اینها هنر و ریزهکاریهای یک خودروساز لوکسگرا هستند.
داخل کابین چه قیامتی است. آقای آئودی داری با روح و روان ما چه کار میکنی؟ راستش را بخواهید بعد از این همه تست و بررسی و ملاقات، کابینی حیرتانگیزتر از بامو i8 ندیده بودیم تا اینکه به آئودی S8 رسیدیم. واقعاً دنیایی است اینجا. ترکیبی از تضادهای دوستداشتنی. سادگی در کنار پیچیدگی. خطوط تیز در کنار زوایای نرم. تهاجم در کنار آرامش. از کجا شروع کنیم؟ از آن دستهدنده فیبر کربنی یا آن پنل دو طبقه مربوط به سیستم اطلاعات و سرگرمی و کنترل تهویه مطبوع؟
حالا اگر رولزرویس ورق آلومینیوم را کنار فیبر کربن میگذاشت همه بد و بیراه میگفتند ولی انگار این ترکیب ناهمگون به دستان آئودی میآید. آن وسط نمایش مرکزی را هم داریم که به با حالتی عشوهگرانه باز و بست میشود. انگار رفتهایم موزه گرافیک. باید به همه اجزاء و قسمتها دقت کنیم. ساعت عقربهای لوکس. دکمه استارت با قاب قرمز. قسمت بیرونی آمپر دور موتور و کیلومتر که برای درجه آب و میزان سوخت در نظر گرفته شده است. مگر میشود قسمت تنظیمات مربوط به صندلی هم زیبا باشد؟
بررسی آپشنها و تجهیزات آئودی S8
داداش اینا سانروف هم دارن؟ کروز چی؟ ضبطش USB خوره؟ برای خودرویی که سیستم تشخیص غروب آفتاب (با اتولایت فرق دارد) این حرفها واقعاً زشت است. برای خودرویی که غیر از سیستم ترمزگیری پیش از تصادف (post-collision safety system) سیستم ترمزگیری بعد از تصادف هم دارد، این چیزها گفتن ندارد. همین صندلیهای چرمی که میبینید خودش 5500 دلار قیمت دارد.
از اینها بگذریم. اجازه بدهید از سیستم صوتی خارقالعاده آن صحبت کنیم. یک پکیج 630 واتی که 14 باند و یک سابووفر هم دارد. سیستم صوتی استاندارد این خودرو از برند Bose است ولی یک سیستم سفارشی از برند بنگاند اولوفسن هم موجود است، که ناقابل 6300 دلار قیمت دارد. گرمکن و تنظیم کنترلی صندلیها که هیچ، آپشنی که عشق ایرانیها هم هست را اینجا میبینیم؛ ماساژور. دوربین 360 درجه از نوع چشم پرنده، کول باکس، رینگ 21 اینچی و تایرهای 265.35 میلیمتری را هم به لیستتان اضافه کنید.
بررسی مشخصات فنی آئودی S8
شاید نماد V8 بخشی از تاریخ آمریکاییهای عضلانی باشد ولی در عصر مدرن مفهوم پیشرانههای هشت سیلندر V شکل دستخوش تغییر شده است؛ یعنی دیگر شاهد آن بلوکهای سنگین و حجیم خبری نیست. یکی از بهترین نمونهها همین آئودی S8 است. سدانی کاملاً عملیاتی که مثل آب خوردن میتواند 512 اسببخار قدرت و 650 نیوتنمتر گشتاور را از قلب 4 لیتری 2 توربو خود بیرون بکشد.
حالا خوب است که آئودی S8 ادعای مسابقهای بودن ندارد وگرنه قطعاً شتاب صفر تا صد 4.1 ثانیهایاش کمتر هم میشد. این چه داستانی است که اکثر خودروهای آلمانی سرعت نهاییشان را روی 250 کیلومتر برساعت محدود میکنند. شکی نداریم که حضور جعبهدنده 8 سرعته و سیستم انتقال قدرت 4WD آن کاری میکرد که این عدد از 300 کیلومتر برساعت هم میگذشت.
این اعداد برای یک سدان فولسایز واقعاً تحسینبرانگیز است. درباره خودرویی حرف میزنیم که 5.1 متر طول دارد و فاصله دو محورش نزدیک 3 متر است. به همین خاطر نباید از وزن خالص 2000 کیلوگرمی آن تعجب کنیم. ولی چیزی که تعجب دارد حجم مخزن سوختش است که 82 لیتر میشود که نشانه واضحی از GT (گرندتورر) بودن این خودرو است. شاید باورکردنی نباشد ولی مصرف سوخت آئودی S8 به صورت میانگین فقط 9.6 لیتر در هر 100 کیلومتر در ساعت است.
همه اینها را گفتیم، این را هم بگوییم که مدل فوق S8 استاندارد است. آئودی سال 2016 مدل ساختارشکنی از این خودرو تولید کرد که با همین پیشرانه میتوانست 597 اسببخار قدرت تولید کند. شتاب صفر تا صد آن 3.8 ثانیه و به طرزی عجیب سرعت نهاییاش 305 کیلومتر برساعت بود.
تجربه میدانی با آئودی S8
آئودی با 13 پیروزی در مسابقات 24 ساعته لمان دیگر خدا را بنده نیست. هرچه که میسازد با هدف قهرمانی است. قوی باش و سریع بران. حالا بیا ثابت کن خیابان، پیست نیست. آن همه اعداد و ارقام خشک را بگذارید کنار. ترکیب کابوسوار پیشرانه توربوشارژ و انتقال قدرت دو محور و البته چاشنی مهندسی آلمانی کاری کرده است که خیال میکنید شرکت به همه مردم دنیا دروغ گفته است. شتاب صفر تا صد S8 واقعاً 4.1 ثانیه نیست. نیم ثانیه است.
این همه خشم چرا؟ خیال نکنید با این خودرو آرام و بامتانت رفتن هنر است. با یوزپلنگ که نمیشود رفت هواخوری. جاده صافی و خلوتی پیدا کنید. وصیتنامهتان را بنویسید و گاز بدهید. یادتان باشد شاتل فضایی در لحظهای که میخواهد از جو زمین خارج شود، سرعتی حدود 4800 کیلومتر برساعت دارد. تازه وقتی میخواهد وارد مدار شود موتورهای اصلیاش روشن میشود و به سرعت 27 هزار کیلومتر برساعتی میرسد. با آئودی S8 هم وقتی به دور موتور 5000 میرسید انگار تازه بازی شروع میشود. تازه موتورهای اصلی شاتل را روشن میکند و هِی میرود و چه رفتنی. این تجربه خونبار رانندگی با یک هیولای 500 اسببخاری 2 محور است.
فقط سریع رفتن مهم نیست. والا با هیوندای کوپه هم میشود سریع رفت، ولی این وسط کیفیت سریع رفتن هم اهمیت دارد. اینکه یک دست پنهان و یک هوش برتر در حال کنترل همهچیز باشد هم اهمیت دارد. نه اینکه تا به 200 تا رسیدیم همه آمپرها بالا بروند و بوی ساییده شدن تمام قطعات مکانیکی خودرو به مشام برسد.
برای آئودی S8 فرقی نمیکند که چگونه راه میرود. همیشه جلال و جبروت خودش را حفظ میکند. جیمز باند را دیدهاید موقع دویدن، تیراندازی و حتی درگیری فیزیکی هم همیشه دکمه کتش بسته است. پشت فرمان آئودی S8 دارید پلیاستیشن بازی میکنید. شما خونسرد و شیک روی صندلیتان نشستهاید ولی همه دنیا دارد کنارتان کش میآید. چیه این آئودی، تمام تنم داره میلرزه!
عکاس: بامداد صفائیان